ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
تمامی عشقبازان از مرگ خروس در میدان داغها در سینه دارند ،آخر چگونه می شود از جوجگی دل به دل حیوان داد و عشقش را در سینه گرفت ، با مریضیش ،مریض شد ، با اولین بانگش شاد شد ، غذا در دهانش گذاشت ، آنوقت در میدان با یک خار ،چه از روی شانس ، چه از روی مهارت حریف ، پرپر زدنش را دید داغدار نشد ،
عشقبازان واقعا خود سوز اند ،باور کنید ، عشقبازان بیشتر از باختن پول ،از شکست و مرگ خروسشان میترسند ، اما خلاف رسم و مرام عشقبازیست اگر خم به ابرو بیاوری ،همه به احترام خروست میگویند خوب جنگید ولی حریف قدر بود ،
اگر در میدان بمیرد که هیچ ، اگر در میدان نمیرد پیکر بی جانش در دست میگیری ، به خانه میبری ، بعد شروع به تیمارش میکنی ، در زمان مرگ ، بعد از آنکه مدوا جواب نداده و مرگ بر او مستولی گردید ، صدای کوتی کوتی در میآورد و با آن عشقباز را صدا می کنند و تنها با نوازش آرام میگیرد و.................... پیکرش مانند چوب خشکی میشود ،هنوز هم عشقباز باور ندارد که قهرمانش را از دست داده،
فردا پسر قهرمان است که راه پدر باید برود .................................
و این است داستان عشقباز و قهرمان .
بیآیم برای عشقباز و قهرمان راه چاره ای پیدا کنیم تا داستان اینگونه به پایان نرسد ،............
حقیقت من با جنگ خروس موافق نیستم. بد نیست مسابقه اصیل ترین یا بلند ترین یا زیباترین لاری رو برگزار کنید
با سلام
اگه اجازه بدید میخواهم متن((نکاتی دلخراش از جنگ خروس ها)) رو در وبلاگم بگزارم.البته با ذکر منبع